این مناطق در طول تاریخ به لحاظ سیر تحولات تقسیمات کشوری، فراز و نشیب های زیادی را پشت سر گذاشته اند تا آن که با تصویب قانون ایالات و ولایات در سال 1285 ه.ش. تا حدودی وضع کنونی چهارمحال و بختیاری تثبیت شد. چهارمحال و بختیاری تا قبل از سال 1332 در قالب شهرستان شهركرد و بختیاری از شهرستانهای استان اصفهان یكی از استانهای ده گانه آن زمان محسوب میشد.
در همین سال با توجه به ویژگی های متمایز اقتصادی، سیاسی و اجتماعی حاكم بر منطقه از استان اصفهان جدا و به عنوان فرمانداری مستقل «بختیاری و چهارمحال » در تقسیمات كشوری قرار گرفت. در سال 1337 این فرمانداری به فرمانداری كل و سپس در سال 1352 طبق مصوبه هیأت وزیران به استانداری ارتقا یافت. بر اساس آخرین تقسیمات کشوری، این استان دارای 9 شهرستان، 40 شهر، 25 بخش و 50 دهستان و 820 روستاست و شهرکرد مرکز آن است.
این استان از بضاعت و توانمند یهای بسیاری در زمینه ورزش هایی مانند قایقرانی، اسکی روی آب، شنا، سوارکاری و دوچرخه سواری در مسیرهای بسیار زیبای بروجن- لردگان- شهرکرد- اردل و بازفت و نیز مسیرهای متعدد پیاده روی، کوهپیمایی، صعود به قلل مرتفع و مناطق سنگ نوردی است. شهرستان های این استان عبارت اند از اردل، بروجن، بن، سامان، شهرکرد، فارسان، لردگان، کوهرنگ و کیار. جمعیت استان بر اساس سرشماری سال 1390 بالغ بر 900 هزار نفر است که بیش از نیمی از آن شهرنشین، نیم دیگر ساکن مناطق روستایی و عشایری و تعدادی نیز کوچ رو هستند.
کهن ترین آثار استقرار و سکونت انسان نخستین در این منطقه به هزاره هفتم پیش از میلاد مسیح می رسد. بر اساس کتیبه ها و سنگ نبشته های تار یخی، منطقه چهارمحال و بختیاری از زمان پادشاهی کورش هخامنشی جامع های مدنی بوده است. این سرزمین یکی از قدیمی ترین نقاط آباد و مسکونی مرکزی ایران بوده و در دوران عیلامیان و هخامنشیان از اهمیت خاصی برخوردار بوده است. بختیاریها یکی از طایفه های پارسی هستند که در سده های 6 و 7 قبل از میلاد در دامنه کوههای بختیاری در خاور شوشتر و کرانه های رود کارون تا نواحی سردسیری کنونی استان چهارمحال و بختیاری مستقر شده اند و با عیلامیها که ساکنان محلی آن سرزمین بوده اند درآمیخته و قوم یگانه ای را پدید آورده اند.
استان چهارمحال و بختیاری منطقه ای عشایری است و جامعه عشایری عمدتا از راه دامداری امرار معاش می کند. همچنین به دلیل بارشهای آسمانی قابل توجه و جاری شدن رودخانه های پر آب، کشاورزی از مهمترین ارکان اقتصادی این استان به شمار می رود. وجود بزرگترین جامعه عشایری و کوچنده کشور یعنی ایل بختیاری با شیوه زندگی ویژه، صنایع دستی، سیاه چادرها، لباس های زیبا و رنگارنگ، گویش، فرهنگ، آداب و رسوم، همچنین وجود راه های تاریخی و تنوع سکونت گاه های فصلی و دائمی سبب شده است تا استان در زمینه طبیعی و فرهنگی از جذابیت های گردشگری ویژه و متعددی برخوردار باشد. عشایر بختیاری یکی از تیره های آریایی نژاد ایرانی هستند و سالیان بسیاری با قدرت توانسته اند بر بخشی از سرزمین ایران فرمانروایی کنند.
عشایر کوهرنگ
درباره وجه تسمیه چهارمحال و بختیاری باید گفت نام «بختیاری » در کتاب «تاریخ گزیده » اثر حمداله مستوفی (نویسنده قرن هشتم هجری) آمده است. سرزمین بختیاری نام خود را از ایل بزرگ و مهمی گرفته است که در تاریخ ایران شهرت بسیاری دارد. درباره نام ایل بختیاری نظریه های مختلفی وجود دارد.
هرودوت(تاریخ نگار یونانی) بختیاری را برگرفته از « باختریا » می داند که نام قبیله ای است که از بلخ و خاور دریای مازندران به جنوب سفر کرده اند. بختیاریها را به باختریان نیز نسبت داده اند که از روزگاران کهن همواره ساکن باختر بوده اند و نام خود را از آن سرزمین گرفته اند و باختر را محلی بین عراق عرب، همدان و پارسد می دانند و بی گمان نام آن، نخست « باختریا » بوده که به مرور زمان به بختیار و در سده های نخستین اسامی « بختیاری » تغییر یافته است. شناخت و ریشه یابی نژاد مردم بختیاری ( چهار لنگ و هفت لنگ ) یکی از معماهای لاینحل تاریخ ایران است.
کرزن در سال 1890 می نویسد: « لرها کی هستند؟ از کجا آمد هاند؟ » او حتی می گوید « با توجه به واژه باختریا احتمال می رود پیش از آن که به اقوام ایرانی تعلق داشته باشند متعلق به اقوام باختریا باشند که بیشتر به اروپایی ها شباهت دارند ». حاجی خسرو خان سردار ظفر معتقد است که بختیاریها در زمان صفویه ( 1732 - 1501 ) به این نام شهرت یافته اند. بختیاریها در رابطه با اصل و نسبشان دارای افسانه ها و روایت های متعددی هستند.
عشایر دورک بازفت
یکی از این روایت ها این است که آنان از سوریه به ایران کوچ کرده اند و برخی نیز بر این باورند که بختیاریها از نژاد جوانانی هستند که از جور ضحاک به کوهها متواری شده اند . سردار ظفر می نویسد : وجه تسمیه طوایف هفت لنگ و چهار لنگ مشخص نیست ولی ممکن است بی ارتباط با پرداخت مالیات بین دو گروه نباشد به این معنی که هفت لنگها که ثروت زیادتری داشتند، مبلغی در حدود یک و سه چهارم سهم و چهار لنگها یک سهم از کل مالیات دولتی را پرداخت می کردند. روایت دیگری حاکی از آن است که یکی از خوانین قدیم هفت پسر از یک زن و چهار پسر از زنی دیگر داشت و بعدها اولاد و اعقاب خان موصوف به نام هفت لنگ و چهار لنگ شهرت یافتند و به طور دائم با یکدیگر به زد و خورد پرداختند. شاید هم همین افسانه ها بازتاب جنگ و ستیزهای خانوادگی بین بختیاریها بوده است.
زنی از عشایر چهار لنگ