عشایر کوچنشین مردمانی هستند که همراه با ایل، خانواده و دارایی خود، از مکانی به مکان دیگر کوچ میکنند. کوچنشینی سبکی از زندگی عشایری است که در آن، گلهداری اساس زندگی اقتصادی آنها را تشکیل میدهد. تغییر محل زندگی و کوچ کردن به صورت گروهی، دو ویژگی برجستهی زندگی عشایری است.
عشایر در کوچ سالانه یا فصلی، همراه با حیواناتشان از مناطق قشلاقی (پایگاه زمستانی) به مناطق ییلاقی (پایگاه تابستانی) میروند و زمانی که هوا سرد میشود، دوباره به پایگاه زمستانیشان برمیگردند.
آغاز زندگی عشایری
زندگی کوچنشینی از قرنها پیش و به صورت بسیار سادهای آغاز شده است؛ اما حرکت از مکانی به مکان دیگر، همچنان ویژگی ثابت این سبک زندگی است.
تحقیقاتی که در مورد سبک زندگی کوچنشینی انجام شده نشان میدهد که این پدیده بیشتر در مناطق حاشیهای و نیمه-خشک وجود دارد. مناطقی مانند زمینهای شیبدار یا سنگی که هرگز مکان مناسبی برای کشاورزی نیستند. نظریههای مختلفی در رابطه با علت این سبک زندگی وجود دارد. برای مثال میتوان به افزایش جمعیت و توسعهی کشاورزی، ساختار اقتصادی یک جامعهی معین، شرایط اجتماعی و سیاسی و عوامل بومشناختی اشاره کرد.
نوع کوچ به صورت عمده وجود دارد؛ کوچ افقی که در بیابانهای وسیع، خشک و مسطح انجام میشود که آب و علف بهندرت یافت میشود مانند بیابانهای عربستان صعودی و کوچ عمودی که بین مناطقی که اختلاف زیادی در ارتفاعشان از سطح دریا وجود دارد انجام میشود. در این نوع کوچ، عشایر به منظور یافتن آب و هوای مساعدتر برای خانواده و حیواناتشان از مکانهای پست و کم ارتفاع به مناطقی با ارتفاع بالا میروند. این نوع کوچ در ایران رایج است.
کولیها در مقابل عشایر
کولیها به صورت گروههای کوچک و بزرگ در بسیاری از قسمتهای دنیا پراکنده شدهاند. با وجود اینکه بهدرستی پیشینهی آنها را نمیدانیم، اما به نظر میرسد که آنها اهل هند هستند. رنگ پوست و لهجهی آنها باعث ایجاد چنین تفکری شده است. شیوهی زندگی کولیها در ایران، دورهگردی است. آنها همچنین اشیای فلزی مانند چاقو و داس میسازند و بعضی از ابزار کشاورزی را تعمیر میکنند. کولیها معمولا در نزدیکی روستاها چادر برپا میکنند و با روستاییان مبادلهی کالا به کالا، و گاهی مبادلهی پول و کالا انجام میدهند.
از دید سایر مردم، بعضی کولیها همانند نوازندگان دورهگردی هستند که هنگام برداشت محصول یا در مراسم سنتی ازدواجشان ظاهر میشوند و ماهرانه قطعههایی از موسیقی مینوازند، باعث شادی آنها میشوند، محصولی بهدست میآورند و میروند.
کولیها به زمینها و حیواناتشان وابسته نیستند و برنامهی مشخصی برای کوچ کردن خود ندارند. بعضی مواقع، آنها حتی به مکانی که سفرشان را از آنجا آغاز کرده بودند برنمیگردند.
رابطهی میان کوچنشینان و یکجانشینان
تفاوت میان سبک زندگی روستایی و عشایری اغلب در نزاع و گاهی در وابستگی آنها به یکدیگر خلاصه میشود. عشایر میتوانستند تهدید مهمی برای روستاییان باشند یا عاملی اساسی برای رفع نیازهایشان.
ایلهای کوچنده، نیمهکوچنده و یکجانشین
بعضی از ایلها صرفا چادرنشین هستند و به منظور پیدا کردن چراگاه برای گلههایشان تغییر مکان میدهند. سایر ایلها، هم در چادر و هم در بعضی بناهای خاص زندگی میکنند. کشاورزی فعالیت دیگری است که آنها برای رفع نیازهایشان انجام میدهند. گروه سوم مراحل مختلفی را گذراندهاند و در نهایت در اثر رکود گلهداری سنتی، یکجانشین شدهاند.
ایلهای کوچک و بزرگ
ایلهای بزرگ در ایران با نامهای ترکمن، شاهسون، لر، بختیاری و قشقایی شناخته میشوند. سایر ایلها، ایلهای کوچکی هستند که در گذشته وجود داشتهاند. بسیاری از آنها راهی غیر از شروع کوچی دوباره ندارند و قطعا برای این کار دلایل خود را دارند.
عشایر در گذر تاریخ
در بسیاری از موارد، عشایر نقش عمدهای در جنگ با دشمنان ایفا کردهاند. آنها گاهی به عنوان ارتشی مستقل یا نیروی کمکی، با یکدیگر متحد شدهاند. تاریخ ایران در موارد بسیاری شاهد کمکهای قطعی آنها در دفاع از کشور بوده است.
ساختار اجتماعی جامعهی عشایری
هر قبیله به عنوان واحدی از زندگی اجتماعی، وظایف بسیاری دارد. برای ارتباط یک خانواده با کل قبیله، نظام خاصی مورد نیاز است. این نظام قبیلهای برای یکپارچه کردن یک قبیله در درون خودش، بسیار حیاتی است.
یکی از بخشهای کوچکتر هر قبیله «خانواده» است. پیوندهای احساسی که درون و بیرون خانوادهها وجود دارند، «وابستگی خویشاوندی» نامیده میشوند که بسیار قویتر از این نوع پیوند در خانوادههای یکجانشین است.
در جامعهی عشایری، یک خانوادهی قبیلهای با تعریف و کارکردهای خود، از آنچه امروزه ما به عنوان خانواده در جوامع مدرن میشناسیم، متمایز است. یک خانوادهی قبیلهای بدون وجود یک زن هیچ مفهومی ندارد و نمیتواند وظایفش را انجام دهد. در چنین خانوادهای، تمام خانواده - و نه هر عضو منحصر به فرد آن - اهمیت دارد. رمز بقای خانوادهی قبیلهای همین است.
در میان بعضی قبیلهها گاهی مسئلهی چندهمسری دیده میشود. یک زن دیگر، منبع کمک دیگری است که مدیر خانواده برای مدیریت مسئولیتهای گستردهتر خود نیاز دارد. البته، این توصیف مردان قبیله است، اما احتمالا دلایل دیگری برای این موضوع وجود دارد.
شرح وظایف در زندگی عشایری
مرد، زن و فرزند، هر کدام به نوعی به ادامهی موجودیت خانواده کمک میکنند. حتی فرزندان از همان دوران کودکی، با توجه به جنسیتشان، شرح وظایف خود را دارند. آنها زندگی جدیِ بزرگسال بودن را یاد میگیرند و تمرین میکنند.
طبقهبندی ساختار اجتماعی
ریشسفید قبیلهها، ثروتمندترین افراد قبیله هستند. افراد طبقه متوسط، سرپرست قبیله، بزرگترها و افرادی با مرتبهی مشابه هستند. افراد عادی اکثریت را تشکیل میدهند که زندگی سختی را میگذرانند. هر گروهی مسئولیت، دارایی و ویژگیهای مخصوص به خود را دارد. حتی گاهی میتوان با توجه به رنگ و ظاهر چادرهایشان مشخص کرد متعلق به کدام طبقهی اجتماعی هستند.